خداوند به عزت آقا امام حسن عسکری علیه السلام روحش را با صلحا و شهدا محشور گرداند.
در نخستین روزهای هفته دفاع مقدس، پدر شهیدان والامقام عبدالحسین، عبدالرحیم و محمدرضا ایزدی به فرزندان شهیدش پیوست.
خلبان دوران دفاع مقدس گفت: اول مهر یعنی یک روز بعد از آغاز بمباران عراق، با 158 فروند هواپیما به تمام پایگاههای عراق حمله کردیم.
شب عملیات باران شدیدی میبارید. از پل شلمچه عبور کردیم و از ماشینها پیاده شدیم و فاصله پل را به سمت نهر خیّن طی کردیم. قرار گذاشتیم ۶۰ نیروی غواص را با قایق یونولیتی از آب عبور دهیم، تا نیروی خطشکن مجبور نشود از لباس غواصی استفاده و مسیر را با شنا طی کند.
شهید احمد علی نیری نقل کرد: در دماوند از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم. بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم.
محمدعلی رجایی، رئیس وقت جمهوری اسلامی ایران، با اطمینان و قوت قلب گفت که: «ما سرنوشت جنگ را در میدان جنگ تعیین میکنیم».
گاهی که حرف از آن روزها میشود، میگویم: «صبح مدیر شبکۀ درمان بودم. بعد از ظهر قبر میکَندَم. شب شهدا را میشستم و صبح، مردم آنها را تشییع میکردند.» همۀ این کارها را برای خدا انجام دادم.
فرهنگ ایرانی اسلامی در زندان ظلمانی طاغوت اسیر و مغفول مانده بود تا اینکه انفجار نور انقلاب اسلامی دیوارهای ظلم را فروریخت و شعاع فرهنگ اسلام ناب بر ایران تابید و دفاع مقدس دروازه صادرات این فرهنگ به دنیا شد. دفاع مقدس تجلیگاه فرهنگ ایران اسلامی شد و به مانند نمایشگاهی، همه زیباییهای انقلاب اسلامی […]
دشمن در ایلام و کرمانشاه به نواحی کوهستانی صعبالعبور رسیده بود و در خوزستان در کرانه غربی کارون متوقف مانده بود. صدام در روزی که وعده داده بود در تهران باشد از بغداد پیشنهاد صلح میداد!